از شایعه تا واقعیت: فریضه روزه یکی از مهمترین فریضههای اسلام و از نشانههای مسلمانان است که دشمنان برای آن برنامههای ویژهای دارد؛ ایام رمضان یکی از آن بزنگاههایی است که شدت هجمهها علیه این فریضه الهی افزایش مییابد.
امروزه و با رشد و پیشرفت شبکههای اجتماعی این هجمه و حملات شکل جدیدی به خود گرفته است؛ از زیرسوال بردن فلسفه روزه و تمسخر روزهداران گرفته تا تشکیک در اختلاف فقهی رویت ماه و مطالب جعلی مرتبط با این ماه.
* اعلام زودتر ازموعد ماه رمضان
پس از سی روزه اعلام شدن ماه شعبان، بسیاری این شایعه را مطرح کردند که مسئولان جمهوری اسلامی برای اینکه عیدفطر با ارتحال بنیانگذار انقلاب همزمان نشود، یک روز ماه رمضان را دیرتر اعلام کرده است (و باعث باطل شدن روزه مردم شده است)
اما واقعیت این نیست، در ادامه توضیحات یکی از اعضای ستاد استهلال را بخوانید:
۱- از اول هم عید فطر با رحلت امام خمینی مصادف نبوده و اگر کسی قبل از پذیرش و تکرار شایعات نگاهی به تقویم میانداخت چنین حرفی را نمیپذیرفت.
۲- پیشبینی شروع ماه قمری در اکثر ماهها به طور دقیق امکانپذیر نیست ولی در بعضی از ماهها از جمله عید فطر امسال با توجه به محاسبات و نقشههای رؤیتپذیری ما قطعا میدانیم شروع ماه چه روزی است. عید فطر امسال قطعا روز ۱۵ خرداد خواهد بود و زمان شروع ماه رمضان تاثیری در زمان عید فطر نخواهد داشت.
۳- بر اساس همان محاسبات و نقشههای رؤیتپذیری احتمال رؤیت هلال ماه رمضان در غروب یکشنبه ۱۵ اردیبهشت در ایران و مناطق اطراف بسیار ناچیز بود و نتیجه هم همان شد که پیشبینی میشد.
ضمن اینکه امسال دیگر مراجع از جمله آیتالله سیستانی در عراق نیز ماه شعبان را سی روزه اعلام کردند.
* مگر ماه شب دوم آنقدر بزرگ میشود؟
در همین رابطه برخی با انتشار تصاویری مدعی شدند که قطر هلال ماه هم نشان می دهد که این نمیتواند تصویر ماه شب دوم باشد پس قطعا اشتباه ماه رمضان را یک روز دیرتر اعلام کردند.
اما این یکی از باورهای عامیانه و اشتباههای رایجی است که بین مردم وجود دارد یعنی اگر اندازه ماه بزرگ باشد یا ماه ارتفاع و روشنایی زیادی داشته باشد یا مطوق باشد تصور میکنند که ماه شب دوم است درحالی که از لحاظ علمی چنین موضوعی صحت ندارد.
* دیدن ماه کامل چند روز زودتر از شب چهاردهم
در چند روز اخیر نیز بسیاری این شائبه را مطرح کردند که ماه کامل(بدر) در شب سیزدهم ماه رمضان رویت شد،(درحالی که باید شب چهاردهم دیده میشد) پس دیدید که حرف ما درست بوده و ماه رمضان یک روز دیرتر اعلام کردند.
اما علی ابراهیمی مدرس باشگاه نجوم برج میلاد با رد این شایعه میگوید: اگر مدار ماه به گرد زمین دایره وار بود بایستی همواره در شب چهاردهم به بدر می رسید. ولی مدار ماه به گرد زمین بیضی است و برخی شبها زودتر و برخی شبها دیرتر به ماه کامل یا بدر میرسد. اگر ماه در نیمه اول مدار در حالت حضیض یا نزدیکترین فاصله با زمین باشد زودتر به بدر می رسد و اگر در نیمه اول مدار در حالت اوج یا دورترین فاصله باشد، دیرتر به حالت بدر خواهد رسید.
با این حال هیچ گاه نمی توان از فاز ماه در تشخیص صحت یا اشتباه ابتدای ماه قمری پی برد.
- سید رضا قلمکاریان اصفهانی موسس و مدیر موسسه نجوم و علوم اسلامی کبریا هم در این باره میگوید: از رویت هلال تا رویت دوباره هلال، یک ماه قمری محسوب میشود. در این مدل طول یک ماه قمری ۲۹ یا ۳۰ روز خواهد شد. هلال های شب اول ماه که برای نوع انسان قابلیت رویت پیدا میکند، سه حالت خواهند داشت: هلال جوان و کم سن، هلال میانسال و هلال مسن (پیر).
در هلالهای جوان، اهله ماه و به تبع آن بدر دیرتر رخ داده و ممکن است حتی به ندرت به شب شانزدهم بکشد اما در هلالهای پیر به عکس، اهله زودتر رخ داده و ممکن است بدر و ماه کامل در شب سیزدهم رخ دهد.
روزهایی از ماه که بدر (ماه کامل) دیده میشود
* شایعه بودجه نجومی ستاد استهلال
تعداد زیادی از کاربران و رسانههای بیگانه نیز امسال شایعه بودجه 15 میلیاردی ستاد استهلال را برای تشخیص دوبار رویت هلال ماه در سال مطرح کردند.
این درحالی است که هزینه این ستاد یک درصد مطرح شده نیست و اغلب هزینه حمل و نقل و تجهیزاتی است که در طول سالیان مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین این ستاد در طول سال فعالیت دارد و در ماه رمضان نیز گروههای داوطلبانه به آنها اضافه میشود. این ستادها به صورت استانی فعالیت میکنند و ستاد استهلال مرکزی در دفتر مقام معظم رهبری وظیفه جمعآوری این گزارشها را در طول سال دارد.
انتساب جمله جنجالی به ائمه جمعه؛ هرسال یک امام جمعه
برخی رسانههای ضدانقلاب هم همزمان با آغاز این ماه، جملهای را به نقل از حجتالاسلام سیدعلیاصغر حسینی امام جمعه یاسوج منتشر کردند و نوشتند که وی گفته: ﻫﺮﮐﺲ ﺩﺭ ﻣﺎه ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﻧﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﻭغ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﺯهﺍﻡ، ﺭﻭﺯهﺍﺵ ﺑﺎﻃﻞ ﺍست!
اما واقعیت این است این ترفندی است که رسانههای ضددین، همه ساله با نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان به نقل از یکی از ائمهجمعه منتشر میکنند ؛ یک بار امام جمعه تهران، یک بار امام جمعه ارومیه، بار دیگر شیراز و این بار امام جمعه یاسوج!(اینجا را بخوانید)
* شایعه معاف شدن مسلمانان از پرداخت مالیات
شایعه معافیت مالیاتی مرکل برای مسلمانان درماه رمضان یکی از شایعاتی است که امسال سر از فضای مجازی در آورد. شایعهای که سعی دارد با ایجاد دوگانهای در ذهن مخاطب، سردمداران غربی را دلسوز مسلمانان نشان دهد.
واقعیت این است که این شایعه در سال 2016 توسط یکی از رسانههای مراکشی منتشر شد و دویچهوله همان زمان در مقاله ای آن را تکذیب کرد.(اینجا را بخوانید)
* شیطنت بیبیسی فارسی
بیبیسی فارسی یکی از رسانههایی است که در راستای شبهه آفرینی علیه این ماه فعالیت میکند، به طور مثال این رسانه انگلیسی چند روز پیش از آغاز ماه مبارک رمضان مطلبی را با این عنوان که صبحانه نخوردن شما را میکشد» منتشر کرد.
* شایعهای برای بدبین کردن مردم
شایعه وجود پنبه در حلیم از این دست شایعاتی است که چندسالی است درآستانه ماه رمضان مطرح میشود، درحالی که معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت عنوان کرد که با بازرسیهای صورت گرفته بر روی مراکزی که از آنها شکایت شده بود و یا مراکزی که خودمان به آنها مشکوک بودیم، به این نتیجه رسیدیم که عملاً هیچگونه تخلفی در این زمینه در حلیمهای به فروش رسیده صورت نگرفته است و این خبر کذب است.
این شایعات درحالی مطرح میشود که پیش از این، جریانی وجود داشت که برای خدشه وارد کردن به فلسفه روزه، احادیث غیرمعتبر و بعضاً جعلی مانند پیامبر میفرماید: هرکس خبر ماه مبارک رمضان را به دیگران بدهد آتش جهنم برایش حرام است» را منتشر میکردند.
پیشتر این این نیز انتشار شبهاتی مانند این که چرا باید سی روز، روزه گرفت؟ چرا در ادیان دیگر شرایط روزه راحتتر است؟ را در دستور کار خود قرار میدادند.(پاسخ)
نام اصلیاش را روزبه و نام پدرش را خشفودان و بنابر نقلی بوذخشان[۱] ذکر کردهاند. بنابر روایات نام سلمان را پیامبر بعد از مسلمانی بر او گذارد. کنیه سلمان ابو عبدالله بود. مکان تولدش روستای جی در اصفهان[۲] و بنابر روایاتی رامهرمز[۳] بوده است.
پدر سلمان از دهقانان ایرانی بود. در روزگار ساسانیان به طبقه مالک و زمیندار روستایی و شهری دهقان میگفتند.[۴] روایاتی که درباره دوران پیش از اسلام سلمان در دست است، با داستانگویی آمیخته است. آنچه در همه این روایات تاکید شده، روحیه جستجوگر سلمان است که باعث شد در جستجوی دین بهتر دست به سفرهای طولانی بزند. بر اساس این روایات وی در کودکی زردشتی بود تا اینکه با دین مسیحیان آشنا شد و بدان گروید و از شهر خود به سوی شام سفر کرد تا به شاگردی ون طراز اول این آیین درآید. بنابر روایت، پدر سلمان به واسطه علاقهای که به وی داشت او را در خانه نگاه میداشت و سفر او به شام نوعی فرار تلقی میشد. او در شام در خدمت کلیسا به سر برد و برای استفاده از محضر مسیحیان پارسا به شهرهای موصل و نصیبین و عموریه سفر کرد.[۵]
سلمان از عموریه قصد سفر به حجاز کرد و این بدان خاطر بود که از طریق استادان مسیحیاش با پیشگویی ظهور پیامبری در این سرزمین آشنا شده بود. او که در این سفر با کاروانی از قبیله بنی کلب همراه بود، به دست آنان اسیر شد و در حجاز به بردگی فروخته شد و به خدمت مردی از یهودیان بنی قریظه درآمد و به مدینه برده شد.[۶]
او سرانجام با زنی به نام بُقیره، از بنی کنده ازدواج کرد. پسران سلمان عبدالله و محمد نام داشتهاند. عبدالله حدیث تحفه بهشتی برای فاطمه(س) را از پدرش سلمان روایت کرده است. سلمان دختری در اصفهان و دو دختر در مصر داشته است.[نیازمند منبع]
از قول محدث نوری استفاده میشود که نوادههای سلمان تا حدود پانصد سال در ری بودهاند. بدرالدین حسن بن علی بن سلمان از شخصیتهای حدیثی است که نسباش با نُه واسطه به سلمان میرسد. ضیاء الدین فارسی (متوفی، ۶۲۲ ه)، از علما و شاعران خُجند، پیشوای امور شرعی در بخارا و صاحب شرح بر کتاب محصول» رازی، از نوادگان سلمان است. محدث نوری، شمس الدین سوزنی(متوفی ۵۶۲ یا ۵۶۹ ه) ملقب به تاج الشعرا را از نوادههای سلمان دانسته است. عبدالفتاح، که مدتی متولی بقعه سلمان بوده، ابوکثیر بن عبدالرحمن، نبیره سلمان که نامه رسول خدا به أشهل یهودی قریظی» در آزادی سلمان را روایت کرده، ابراهیم بن شهریار(متوفی ۴۲۶ ه)، از عرفای قرن پنجم هجری و معروف به ابواسحاق کازرونی و حسن بن حسن که سلسله نسباش به محمد بن سلمان میرسد و واعظ بوده، از دیگر نوادگان سلمان فارسی هستند.[۲۵]
سلمان در کلام پیامبر(ص) و امامان(ع)
پیامبر (ص):
خداوند مرا به دوست داشتن ۴ تن دستور داد و مرا خبر داد که خودش آنها را دوست دارد: علی، مقداد، ابوذر، سلمان.
الغدیر، ج ۹، ص ۱۱۷.
مشهورترین روایتی که از پیامبر(ص) درباره سلمان نقل شده و نشان دهنده علاقه آن حضرت به اوست روایت سلمان منا اهل البیت» است. بر اساس روایات روزی سلمان وارد مسجد شد و حاضرین به احتراماش او را در صدر مجلس جای دادند ولی عمر بن خطاب به بهانه عجمیتِ (عرب نبودن) او بر این کار حاضرین خرده گرفت. پیامبر(ص) با دیدن این صحنه بر منبر رفت و خطبهای خواند و ضمن اشاره به اینکه انسانها از نظر نژاد و رنگ پوست بر هم برتری ندارند فرمود: سلمان از ما اهل بیت است».[۲۶]
همین گفتار پیامبر(ص) در روایت دیگری نیز نقل شده است. بر اساس این روایت در روزهایی که مردم مدینه در حال کندن خندق برای مقابله با سپاه احزاب بودند، سلمان فارسی که مردی تنومند بود سهم زیادی در پیشبرد کار داشت و هر یک از گروه مهاجران و انصار او را از خود میخواندند و پیامبر(ص) فرمودند سلمان از ما اهل بیت است.[۲۷]
سخنان دیگری از پیامبر اسلام در فضیلت سلمان نقل شده است.[۲۸] از جمله سخنانی که پیامبر بهشت را مشتاق علی، عمار و سلمان دانسته و یا حدیثی که بر اساس آن خداوند پیامبر(ص) را مکلف به دوست داشتن علی و سلمان و مقداد و ابوذر کرده است.[۲۹]
در منابع شیعی روایاتی در ستایش سلمان از زبان امامان شیعه نیز نقل شده است. وی در کلام ائمه معمولا در زمره شیعیان نخستین و استواران در دین شناخته شده است. از جمله این روایات سخنی از امام علی(ع) است که سلمان فارسی و برخی از یاران از جمله ابوذر و عمار و مقداد را از افرادی دانسته است که خداوند به برکت وجود آنان به مردم روزی میدهد.[۳۰] آن حضرت همچنین سلمان را دارای علم اول و آخر دانسته است.[۳۱] در روایتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده که یک بار در مجلسی در حضور امام(ع) از سلمان فارسی سخن به میان آمد و امام فرمودند نگویید سلمان فارسی بگویید سلمان محمدی چرا که وی یکی از خاندان ما اهل بیت است.[۳۲]
وفات
سلمان در سال ۳۶ق. درگذشت. برخی روایات درگذشت وی را در زمان خلافت عثمان و برخی از روایات آن را در ماههای بعد از خلافت عثمان دانستهاند.[۳۳]
بنابر روایات، سلمان فارسی عمری طولانی داشت و برخی عمر وی را تا ۳۵۰ سال دانستهاند.[۳۴] در برخی از روایات تاریخی آمده است که پس از وفات سلمان، امام علی(ع) از مدینه به مدائن آمد او را غسل و کفن کرد و بر او نماز خواند و دفن کرد.[۳۵]
سلمان، روی کفن خود این شعر را نوشته بود:[۳۶]
وفدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات و القلب السلیم
و حمل ااد اقبح کل شیء اذا کان الوفود علی الکریم
و بیهیچ توشهای از نیکیها و قلب سلیم بر [خداوند] کریم درآمدم
و توشهآوردن زشتترین کار است هنگامی که بر [شخص] کریم وارد شوی.
ماجرای اسلامآوردن سلمان
سلمان در جمادی الأول سال اول هجری اسلام آورد. او شنیده بود یکی از نشانههای آخرین پیامبری که ظهور میکند آن است که صدقه نمیخورد اما هدیه را میپذیرد و بین دو کتفش مُهر نبوّت حک شده است، از این رو هنگامی که در محله قباء با پیامبر اکرم(ص) برخورد کرد، مقداری آذوقه به رسم صدقه به آن حضرت داد. پیامبر(ص) از آن آذوقه به یاران داد اما خودش از آن نخورد.
سلمان این جریان را یکی از آن نشانههای سه گانه به حساب آورد. بار دیگر در مدینه، پیامبر(ص) را دید. مقداری آذوقه به عنوان هدیه به آن حضرت داد و ملاحظه کرد که این بار خود حضرت از آن آذوقه خورد.
برای بار سوم، حضرت را در تشییع جنازه یکی از یاراناش دید. به او سلام کرد و پشت سر او به راه افتاد تا نشانه سوم را نیز مشاهده کند. پیامبر(ص) که دریافت سلمان درصدد چیست، لباسش را طوری کنار زد که سلمان مُهر نبوت را در بین دو کتف ایشان ببیند. در این وقت سلمان خود را به دامان پیامبر انداخت و بدنش را بوسه باران کرد و اسلام آورد.[۷]
سلمان در سال اول هجرت از صاحبش خریداری و آزاد شد[۸] بهای آزادی او غرس ۳۰۰ یا ۴۰۰ درخت خرما و ۴۰ اوقیه طلا بود که از سوی رسول خدا(ص) و با کمک صحابه پرداخت شد.[۹] خود سلمان به این نکته اشاره دارد که رسول خدا او را آزاد کرده و سلمان نام نهاد.[۱۰]
پیمان برادری
بعضی گفتهاند در ماجرای عقد اخوت بین سلمان و ابودرداء پیمان برادری بسته شد، برخی نیز حذیفة بن یمان را برادر سلمان دانسته و بعضی دیگر سخن از برادری او و مقداد به میان آوردهاند.[۱۱] اما مضامین روایی شیعه، برقراری پیمان برادری بین سلمان و ابوذر را تأیید میکنند[۱۲] و در برخی روایات از اشتراط پیروی ابوذر از سلمان سخن به میان آمده است.[۱۳]
اقدامات مهم
مشاوره نظامی
او در جنگهای صدر اسلام شرکت داشت و پس از غزوه خندق هیچ جنگی از او فوت نشد.[۱۴] طرحِ کندن خندق دور شهر مدینه در غزوه خندق پیشنهاد او بود.[۱۵] در این جنگ، به دستور پیامبر(ص) هر ده نفر مأمور کندن چهل ذراع از خندق شدند. بهخاطر توان جسمی بالای سلمان، بین مهاجرین و انصار اختلاف افتاد و هرکدام سلمان را از خود میدانستند؛ مهاجرین معتقد بودند چون سلمان از جای دیگر (ایران) هجرت کرده از آنان محسوب میشود و انصار میگفتند چون او در زمان ورود پیامبر به یثرب در آن جا بوده از انصار است.[۱۶]
به گزارش برخی از منابع در نبرد طائف نیز سلمان طرح استفاده از منجنیق را مطرح کرد و پیامبر(ص) دستور داد این وسیله استفاده شود.[۱۷]
در فتح ایران، عُمَر او و حذیفه را پیشگام و راهنمای سپاه اسلام قرار داد.[۱۸] در فتح مداین سلمان نقش مذاکره کننده از سوی لشکر مسلمانان با سران نیروهای ایرانی را بر عهده داشت.
مخالفت با جریان سقیفه
سلمان فارسی در واقعه سقیفه:
لو بایعوا علیا لأکلوا من فوقهم و من تحت أرجلهم (ترجمه: اگر با علی بیعت میکردند برکت از آسمان و زمین بر آنان روی میآورد.)
بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۹۱.
سلمان، از مخالفان جریان سقیفه بود. مقداد و سلمان و ابوذر و عبادة بن صامت و ابو الهیثم بن تیهان و حذیفه و عمار پس از این که از واقعه سقیفه خبردار شدند، در شب دور هم جمع شدند تا مجددا امر خلافت را در شورایی متشکل از مهاجرین بررسی کنند[۱۹] سلمان و اُبَی بن کَعب احتجاجات فراوانی در مخالفت با این واقعه دارند[۲۰]. معروف است که او در سرزنش بیعت برخی از صحابه با ابوبکر گفت کردید و نکردید».[۲۱] معنی این جمله این است که خلیفهای را انتخاب کردید اما فرمان رسول خدا را اجرا نکردید. او در آن روز میگفت: مرد سالمند را برگزیدید و خاندان پیغمبر خود را رها کردید، اگر خلافت را در خاندان پیامبر میگذاشتید حتی دو نفر باهم اختلاف پیدا نمیکردند و از میوه این درخت هرچه گواراتر و زیادتر سود میبردید[۲۲]
استانداری مدائن
سلمان فارسی، در زمان عمر بن خطاب از جانب خلیفه استاندار مدائن شد. سلمان برای قبول این کار از امیرالمومنین(ع) اجازه گرفت و سپس آن را قبول کرد. او تا لحظه مرگ والی آن شهر بود.[۲۳] سهم سلمان از بیت المال در سِمَت استانداری مدائن، پنج هزار درهم بوده است که آن را صدقه میداده و با زنبیل بافی از دسترنج خودش ارتزاق میکرده است.[۲۴]
همسر، فرزندان و نوادگان
برخی منابع تاریخی از دو خواستگاری ناموفق سلمان فارسی برای ازدواج یاد کرده اند؛ اولیناش خواستگاری دختر عمر _خواهر حفصه، همسر پیامبر(ص)_ بوده که در ابتدا با مخالفت عمر مواجه شده و پس از بیان جایگاه سلمان در گفتار رسول خدا او به این امر رضایت داده ولی سلمان از آن منصرف شده است. در دومین مورد سلمان ابودرداء را به خواستگاری زنی فرستاده که خانوادهاش با ازدواج او با سلمان مخالفت کرده ولی با ازدواجاش با خود ابودرداء موافق بودهاند و ابودرداء آن زن را به همسری خودش درآورده است.[نیازمند منبع]
پانویس
1طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۳، ص۱۷۱.
2 ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۵۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، ج۱، ص۴۸۵.
3طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۳، ص۱۷۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۵۶.
4دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه دهقان.
5 ابن هشام، السیره النبویه، بیروت، ج۱، ص۲۱۴-۲۱۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۵۷-۵۸.
6 ابن هشام، السیره النبویه، بیروت، ج۱، ص۲۱۸؛ ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۵۸-۵۹.
7 ابنهشام، السیره النبویه، بیروت، ج۱، ص۲۱۹.
8 عاملی، سلمان فارسی، ۱۳۷۵ش، ص۴۰.
9 ابنهشام، السیره النبویه، بیروت، ج۱، ص۱۸۹.
10 نک: نوری، نفس الرحمن فی فضائل سلمان (رض)، قم، ص۶.
11-برای اطلاع از منابع این اقوال نک: عاملی، سلمان فارسی، ۱۳۷۵ش، ص۸۶-۸۷.
12-نک:کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۸۴، ۱۳۸۸ش.
13-نک: مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج۲۲، ص۳۴۵.
14-عاملی، سلمان فارسی، ۱۳۷۵ش، ص۳۲.
15- بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، ج۱، ص۳۴۳.
16- ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۶۲.
17-حلبی، السیره الحلبیه، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۱۶۷.
- طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۴، ص۴۱.
19-نک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۰.
20-عاملی، سلمان فارسی، ۱۳۷۵ش، ص۳۵.
21-نک: نوری، نفس الرحمن فی فضائل سلمان، قم، ص۱۴۸.
22-عسکری، عبدالله بن سبا، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۴۵.
23-مدنی، الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه، بیروت، ص۲۱۵.
24- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، ج۱۸، ص۳۵.
25-درباره همسر و فرزندان سلمان نک: صادقی اردستانی، سلمان فارسی استاندار مداین، ۱۳۷۶ش، ۳۷۷-۳۹۰.
26-مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص ۳۴۱.
27- ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۶۲.
28--مجموعهای از این روایات را بنگرید در: ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۴۰۸-۴۲۴.
29-بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، ص۱۲۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ص۴۰۹-۴۱۱.
30-شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ص۳۶۱.
31- ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۴۲۱.
32-کشی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۵۴.
33-ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۴۵۸-۴۵۹.
34- خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج ۱، ص۱۷۶.
35-نک: مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ج۲۲، ص۳۸۰.
36-نوری، نفس الرحمن فی فضائل سلمان (رض)، قم، ص۱۳۹.
منابع
ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، محقق ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیةالله مرعشی نجفی.
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی تا.
ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ دمشق، محقق عمرو بن غرامة العمروی، دمشق، دار الفکر للطابعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ق.
ابنهشام، عبدالملک، سیره النبویه، تصحیح مصطفی السقا وابراهیم الابیاری وعبدالحفیظ شبلی، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، محقق محمدباقر محمودی و دیگران، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، محقق، مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة،
می گویند خلیفه دوم وقتی ایران رو گرفت آنهایی كه مسلمان نمیشدن را می سوزاند؟ آیا درسته اگه نه لطفا با استفاده از كتب معتبر توضیح دهید.
❗️پاسخ:
چرا در قرآن از بیت عنکبوت» بهعنوان سستترین بیوت» نام برده است؟
پاسخ :
باید گفت سستی معنوی خانه عنکبوت را باید در نظام اجتماعی و روابط خانوادگی عنکبوتها جستجو کرد که عموما بر اساس مصالح موقت است، بهطوری که هرگاه این مصالح تمام میشود، دشمن همدیگر میشوند و برخی، برخی دیگر را میکشند و میخورند گاهی فرزندان پدران را میخورند بعداز اینکه دیگر نیازی نداشتن و گاهی عنکبوت ماده عنکبوت نر را میکشد و میخورد مرتب در دشمنی و کشتن یکدیگر هستند .
از نظر سستی مادی نیز باید گفت این خود خانه عنکبوت است که سست است(یعنی در مجموع خود خانه عنکبوت خانهای سست و غیر مطمئن است) نه تارهای تشکیل دهنده آن، بهطوری که امنیت زندگی در آن بسیار اندک و خانهایست بدون دیوار، سقف، محافظ، ستون و سایبان و در معرض مخاطرات طبیعی و دید شکارچیان و . بهطوریکه این لانه نسبت به لانه جانداران هماندازه عنکبوت مثل مورچگان، زنبوران و . بسیار سست، ضعیف و غیر امن است.
آیه قرآنی
مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»مثل آنان که سوای خدا را دوستان میگیرند، مثل عنکبوت است که خانهای بساخت و کاش میدانستند هر آینه سستترین خانهها، خانه عنکبوت است»(سوره عنکبوت، آیه ۴۱).
درباره این سایت